بازار به آرامش نمی رسد

گروه اقتصادی- روز گذشته بازار ارز در واکنش به اظهارات ارزی روحانی با جهش 110 تومانی مواجه شد به طوری‌که قیمت دلار در فاصله دو روز باز هم به نرخ 4800 تومان رسید‌.
رییس‌جمهور درباره دلایل گرانی نرخ ارز اظهارات عجیبی را مطرح کرد؛ نرخ ارز باید به تعادل برسد، افزایش قیمت دلار دلایل تجاری و اقتصادی ندارد، امسال کسری بودجه نداریم و افزایش نرخ ارز دلایل تبلیغاتی و روانی دارد‌‌.
اما نکته قابل تامل این است که آقای روحانی بر کاهش نرخ ارز تاکید نکرد و فقط به این جمله که «نرخ ارز باید به تعادل برسد» بسنده کرد‌.
گویا منظور رییس‌جمهور از تعادل، همان نظریه پرابهام «برابری قدرت خرید» برای تعیین نرخ دلار متناسب با نرخ تورم داخلی است که می‌توان نتیجه گرفت که در نهایت دولت به تعیین کف 4400 تومانی برای دلار دولتی و آزاد رسیده و عده‌ای که به اخبار پشت پرده در این خصوص دسترسی دارند، وارد بازار شده‌اند و رییس‌جمهور نیز این واکنش را به پای تبلیغ و اثر روانی گذاشته است‌‌.


کام دلالان شیرین شد
حال باید گفت که اگر واقعا ریشه نوسانات بازار ارز اثر روانی است پس چرا درست برخلاف اظهار نظرهای رییس بانک مرکزی، نرخ ارز که به لحاظ روانی می‌باید از اواخر دی‌ماه کاهش می‌یافت ولی دقیقا بالعکس‌، با افزایش شدید مواجه شد؟!
با این اوصاف هر بار یکی از مقامات سعی دارند با ادعایی جدید نسبت به تغییرات قیمت‌ها قدمی در راستای کنترل نوسانات در بازار بردارد اما قیمت‌ها با این ادعاها مقابله به مثل می‌کنند و باز هم به رشد خود در بازار ادامه می‌دهند‌.
بازار ارز گویی خیال ایستادن ندارد و همچنان سعی دارد بازار را به کام خود و دلالانش شیرین کند. از طرفی صرافی‌های بازار یا خرید و فروشی در بازار ندارند یا تنها به خرید ارز از فروشندگان خرد در بازار اکتفا می‌کنند. این اقدام در راستای این است که با تشدید تقاضا در بازار بتوانند این دلارها را در بازار سیاه با قیمت‌های بالاتر به فروش برسانند و با خالی کردن جیب مردم، جیب خود را پر کنند‌‌.
تغییرات لحظه به لحظه قیمت‌ها در بازار آنقدر زیاد شده که نمی‌توان به طور کلی قیمت ثابتی برای این ارزها در بازار اعلام کرد‌‌. نکته جالب توجه این است که در این آشفته‌بازار، رییس کل بانک مرکزی پای غیراقتصادی‌ها را هم به زمین بازی باز کرده است و با این ادعا که این تغییر در قیمت‌ها دلیل اقتصادی ندارد سعی دارد پای خود و اطرافیانش را از زمین بیرون بکشد اما اگر این سخنان آقای رییس کل درست باشد، بنابراین باید گفت اقتصاد کشور آنقدر ضعیف و بی‌ثبات است که هر تغییر کوچکی در بازارهای جهانی به این شدت بازارهای داخلی ما را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد که قدرت تثبیت قیمت‌ها را از مسوولان پولی کشور گرفته است‌‌. از طرفی هر روز که از تغییرات قیمت‌ها می‌گذرد شائبه دستکاری قیمت‌ها به واقعیت نزدیک‌تر می‌شود. این در حالی است که هر بار از مسوولان مبنی بر دستکاری قیمت برای تامین کسری‌های بودجه سوال می‌شود، مسوولان وقت با انکار آن سعی می‌کنند آن را به شرایط نسبت دهند اما باید گفت حتی سخنان وزیر امور اقتصادی که خطاب به مردم اعلام کرده مردم ارز نخرند زیرا ضرر می‌کنند، این معنی را می‌رساند که دولتمردان خود این تغییرات را موجب می‌شوند و با تامین کسری‌های بودجه‌ای خود به میزان مورد نظر افسار قیمت‌ها را پایین کشیده و از رشد دوباره قیمت‌ها جلوگیری کنند‌‌. اما باید گفت اقتصاد کشور بیمار است و سال‌هاست که در گرداب بی‌ثباتی فرو رفته و توان بیرون آمدن از آن را ندارد بنابراین افزایش بی‌ثباتی‌ها به راحتی می‌تواند این اقتصاد بیمار را به ورطه نابودی بکشاند‌‌. در صورتی که این افزایش‌ها در قیمت ارز ادامه‌دار شود، می‌توانیم انتظار این را داشته باشیم که به زودی اقتصاد با تبعات تورمی ناشی از آن روبه‌رو شود. این در حالی است که دولت یازدهم چهار سال از عمر خود را پای تثبیت قیمت‌ها گذاشته است. اکنون اما گویی دستاورد چهار ساله خود را هم زیر سوال می‌برد و برنامه‌ای برای ثبات اقتصادی ندارد‌. از طرفی اگر دولتمردان نخواهند فیلمنامه این داستان را به‌گونه‌ای دیگر تغییر دهند به نظر می‌رسد به زودی شاهد این خواهیم بود که اقتصاد در اعماق رکود چندساله‌ای که در آن دست و پا می‌زند فرو رود و دیگر حتی توانی برای بیرون آمدن از این اوضاع نابسامان نداشته باشد‌‌. صاحبان بنگاه‌های اقتصادی نگران فعالیت‌های کسب‌وکار خود هستند و راهی برای برون‌رفت از گرداب رکود ندارند. ارزش پول ملی آنقدر تنزل یافته که روز به روز از قدرت خرید خانوارها می‌کاهد؛ در ادامه آن فاصله دهک‌های مختلف جامعه افزایش می‌یابد و ثروت تنها به دست سرمایه‌داران می‌افتد؛ سرمایه‌گذاری در داخل کشور کم می‌شود و توان صادراتی کشور کم می‌شود و از طرفی اقتصاد مجبور می‌شود مقصد واردات خود را تغییر دهد و به واردات کالاهای بی‌کیفیت روی آورد؛ اینها و صدها مساله دیگر موجب آن می‌شود که اقتصاد به ورشکستگی برسد و دیگر نتوان به بهبود آن امیدوار بود‌‌.
اصلاحات اقتصادی
با این اوصاف به نظر می‌رسد اگر دولتمردان برنامه‌ای اساسی برای برون‌رفت اقتصاد از این شرایط بی‌ثبات نداشته باشند، در آینده‌ای نه‌چندان دور اقتصاد به سمتی می‌رود که هیچ راه بازگشتی برای آن نتوان ترسیم کرد و اقتصاد مجبور خواهد شد خود تابوت مرگ خود را به گور بیندازد‌‌. بنابراین بهتر آن است که دولتمردان دست از بازی‌های سیاسی خود بردارند و به فکر راه‌حل‌های اساسی و اصلاحات بنیادین برای اقتصاد بیمار کشور باشند‌‌.